خیلی وقت ها پیش میاد که مجبورید در شب رانندگی کنید. رانندگانی هستند که به صورت نور بالا رانندگی می کنند، این امر باعث می شود که شما نتوانید افق دید مناسبی داشته باشید. با خودتون مگید کاش می شد به راننده پشت سری بگم نور ماشینت باعث میشه که نتونم درست مسیرم رو بینم، لذا برای اینکه مشکلتون را حل کنید سرعتتون را افزایش میدید که از تیرس نور دور بشید. لذا با توجه به تجربه ای که دارم پیشنهاد می کنم زمانی که جلوی همچنین ماشین هایی قرار گرفتید با استفاده از کلید راهنما یک بار راهنمای راست را بزنید، این عمل بالای 90 درصد باعث می شود که راننده پشت سری میزان نور خود را تغییر دهد. شما هم برای تشکر می توانید دو بار راهنمای سمت چپ را با فاصله دو ثانیه بزنید.
زمانی هم پیش میاد در مسیر پشت یک ماشین قرار دارید و پشت سر شما هم خودروی در حال نزدیک شدن می باشد برای اینکه برای شما و خودروی پشت سری مشکلی پیشنیاد برای اینکه به او اعلام کنید که می تواند اول سبقت بگیرد می توانید برای اینکار با یکبار زدن راهنمای سمت چپ او را متوجه این کار کنید که در 100 درصد مواقع جواب می دهد. شما هم می توانید با خیال راحت پشت سر او سبقت گرفته و به مسیر خود ادامه دهید.
انسان در کنار رشد جسمی خود دارای رشد عقلی نیز می باشد. رشد عقلی او از بدو تولد ابتدا با صدا اطرافیان در زمان پاسخ به گریه های او شروع می شود. طفل از دانش ابتدایی که به دست آورده است در مراحل بعدی زندگی هم استفاده می کند که در مراحل بعدی زندگی دیگر پاسخگو نیست؛ در این زمان تصمیم می گیرد خود به دنبال ع حس کنجکاوی خود قدم بر می دارد. در این زمان با بعد جدیدی از زندگی با نام خطر ریکس آشنا می شود: مانند افتادن، درد، گاهی خراش یا زخم. این تجارب در زمان که می خواهد عملی را تکرار کند با واژه ای که مادر در آن موقعیت ها به زبان آروده است ترکیب شده و در ذهن کودک وجود دارند و وقتی کودک برای شروع اقدام می کند ابتدا با هر قدمی که بر می دارد مکثی دارد تا در صورت شنیدن واژه ها احتیاط های لازم را برای خود داشته باشد، حال اگر مورد مشابهی یافت با کمی تردید اقدام خواهد کرد یا به کلی از آن منصرف خواهد شد. اما اگر هیچ دانش قبلی در خاطره (ذهن) خود پیدا نکند براساس ذات کنجکاوش اقدام خواهد کرد. در این زمان مادر به علت مشغله در زمان ابتدایی هیج واکنشی نداده اما با دیدن امکان خطر واژه ای را بیان خواهد کرد، کودک به دلیل اینکه در ابتدا با روبرو نشده پاسخی نخواهد داد، اما اگر لحن یا رفتار تغییر کند اینجاست که واکنشی (علائم) متفاوت از مادر به خاطر آن عمل صادر شده که این را برای مراحل بعدی به خاطر خواهد سپرد، اما از هدف خود منصرف نخواهد شد. اینجا اگر مادر کمی با تجربه تر عمل کند و با علم به این که چیز جسم و زندگی کودک را تهدید نمی کند، اجاره تجربه جدید را به کودک دهد، کودک بعد از صعود از این آزمایش در آینده برای شروع تجربه بعدی حتما بر روی علائم که از طرف مادر صادر می شود، تامل بیشتری خواهد کرد.
روز پنجشنبه 30 آبان 1398 بعد از ظهر در دانشگاه قم آزمون استخدامی برای مراکز دولتی برگزار میشد. بنده هم مثل بقیه خلق در این آزمون برای موقعیت شغلی بهتر با دریافت حقوق دررسید و نه بعد از دو یا چهار ماه بعد در شهر مورد نظر در این آزمون شرکت کرده بودم. بنابراین سر ساعت اعلام شده در مکان مورد نظر حضور داشتم. هنگامی که برای ورود مراجعه کردم اعلام کردند که با نیم ساعت تاخیر آغاز خواهد شد. بنابراین همانجا ایستاده و به خلق نگاه کردم، بی اختیار یاد روزهای افتادم که برای شرکت در کنکور برای ورود به دانشگاه در یک مکان مثل آنجا پشت درب سالن جمع میشدیم تا همگی در یک رشته مناسب و آیندهدار به لحاظ اقتصادی و اجتماعی قبول بشیم و با باهاش پوز بدیم و برای خانواده افتخار کسب کنیم. اما بعد از گذشت 20 سال از اولین کنکور همچنان در رویای آن روزها پشت دربهای سالن آزمون ایستادهایم. در این زمان چند نفری هم کنار بنده بودند. پای صحبت باز شد و یکی میگفت بعد از 18 سال نیروی قراردادی صرفا برای اینکه پای حقوقم با دیگر همکاران همردهایم یکی شود در این آزمونها شرکت میکنم، حرفش این بود که با کسی که 18 سال رسمی است به طور یکسان حقوق دریافت نمیکند و از این تبیض شاکی بود. بدون اینکه به روی خودم بیاورم در درونم که او همدرد بودم آهی کشیدم و بعد به قانون و قانونگذاران فکر کردم. با خودم عهد کردم روزی که در مسند قانونگذار وارد مجلس شدم، پیگیر این نوع از تبیضها در قوانین کاری باشم و این بند از قانون را اصلاح کنم.
در طرف دیگرم آقایی بوده که تازه داماد بود و ادعا میکرد اصلا به شغل دولتی اعتقاد ندارد و الان هم به اسرار همسرش و اینکه تمام مراحل ثبتنام تا پیرینت کارت شرکت در جلسه را او برایش تهیه کرده است در اینجا حضور دارد. با کلی ادعا میگفت فقط کار آزاد میپسندد و وقتی از بیمه برای آتیهاش سوال کردم گفت اصلا به این چیزها نیازی ندارم چرا که اهمیتی برایم ندارد. این نوع طرز فکر که آینده را نبیند یک خطای استراتژیک است مخصوصا برای یک دانشاموخته. اما زمانی که حرف از اینترنت و قطعی آن پیش آمد گفت، اعلام کرد پدرم درآمد تا بتونم کارتم را پیرنیت بگیرم. این جمله او در تناقض با حرفهای قبلیش بود (آزمون برایش مهم نیست) با این حرفها صرفا میخواست به خودش دلداری دهد و اطرافیانش را قانع کند. بدون اینکه چیزی به زبان بیاورم با خودم گفتم انسان حداقل باید با خودش روراست باشد و به خودش پنالتی نزند.
درب سالن باز شد و همگی برای نشستن بر روی صندلها وارد سالن شدیم. وقتی در جای خودم مستقر شدم با خود فکر میکردم، تنها کسی که دارای شغل قراردادی است و در این کلاس حضور دارد بنده هستم و برای اینکه کسی متوجه این موضوع نباشد و نسبت به شرکت من جبهه نگیرد با کسی در این خصوص صحبت نکنم، بعد از چند دقیقه کلاس پر شد و اکثر همدیگر را میشناختند و با هم صحبت میکردند. همگی کارمند بودند و قراردادی مثل همان کسی که در بالا اشاره شد و مشکل او را داشتند و جالب اینکه همگی زیر نظر یک وزارت خانهای بودند که اشخاص که در ارکان آن قرار دارند خود را تافته جدابافته و افتخار پردرآمدترین قشر را دارند یعنی وزارت بهداشت و درمان، تازه متوجه شدم وزارت خانهای که اگر به درصد بیان نمایم 10 درصد در ویترین شغلی و مابقی در پشت پرده قرار دارند. برای اینکه بتواند از تشویش قراردادی بودن خارج شوند و یا شغل خود را از دست ندهند هر سال در این آزمونها شرکت میکنند. ناظر با سوالها وارد شد و سکوت کلاس را فراگرفت.
به نظر شما ما در کجا قرار داریم؟
این بار هم در این تجربه چیزهایی وجود داشت، تنها آن خوانندهای که دانش پیشین داشته باشد میتواند به سوال بالا درست جواب دهد.
آدینه شب آذرخشی جهید
آرزویی بر کاغذی نقش بست
گوهر از کوه نمایان شد
کلاغی به چنگالی در ربود
کرکسان بر دشت سرازیر شدند
مرغکان در لانه کز شدند
چرخان با دم خروسی روبهان
قرقاولان گریزان
بیشه خالی از شکار شد
گرگ سحرگاه به خضرا زد
درنیافت قرقاول و مرغکی
چون درربوده بودند کرکسان
پژوهشگران چینی جز اولین پژوهشگرانی هستند که سعی میکنند بسیاری از حوزههای علمی را مورد رصد و تحلیل قرار دهند. در این میان مطابق با ت کلی کشورشان سعی میکنند مسیر تولید ثروت را از بخش انسانی به بخش صنعت و استفاده بهینه از دانش ضمنی را در میان تمامی ارکان اجتماعی فراهم نمایند. طبق این اصل بیشترین مقالات و پژوهشهایی که در حوزههای علمسنجی در مجلات معتبر علمی جهان منتشر میشود متعلق به آنها میباشد. جالب است که بهداشت و سلامت زیستی یکی از زمینههای علمی و اقتصادی است که در سالیان آینده بیشترین گردش مالی خواهد داشت. در لینک پیوستی مقالهای منتشر شده است که پیشنهادهایی را در این زمینه ارائه شده است. با این حال سوال این است که آیا ویروس کرونا هم جزیی از این پروژه چینیها بوده است تا بتواند اقتصاد به ظاهر فعالشان که بحران زده است را با شوک علمی و با ساخت آنتیکرونا نجات دهند؟
#کرونا
#علمسنجی
#صنعت
#اقتصاد
#چین
#تحلیل
https://link.springer.com/article/10.1007/s11192-019-03313-7
یکی از روزها مراجعی که بر روی پایاننامه ارشد خود با موضوع اخلاق و عرفان کار می کرد به کتابخانه مراجعه کرد. کتابی خواست که در موضوع سعادت می خواست، بهش گفتم آیا سعادت به معنی خوشبختی را می خواهد.؟ گفت نه، گفت اصلا می خواهم بدانم اصلا سعادت به معنی چیست که بزرگان در مورد آن بسیار صحبت می کنند چیست؟ من هم درمیان کتابها را گشتم ، فقط کتابهایی با عنوان خوشبختی بود که از لحاظ روان شناسی و راه رسیدن به سعادت را نشان می دادکه بیشتر حول محور خانواده بود و هیچ جوابی برای سوال مراجعه کنند نداشت.
بعد از رفتن ایشان هم در اینترنت هم جستجو کردم اما به نتیجه نرسیدم تا اینکه به لغت نامه معین مراجعه کردم و معنی لفظی و کلامی سعادت را پیدا کردم و تازه فهمیدم خود سعادت به چه معنا (راهی که بتوان در آن جاودانه ماند) فردای آن روز همان مراجع به کتابخانه آمد ، پرسیدم آیا توانستی به نتیجه برسید، گفت می خواهم از استادانم سوال کنم به ایشان پیشنهاد کردم اگر دنبال معنی سعادت می گردد بهتر است داخل کتاب لغت نامه ها را نگاه کند و نسبت به آن معنی دنبال موضوع و کتاب بگردد ایشان هم بعد از نگاه ، آمد و تشکر کرد و دنبال منابعی که درباره آن صحبت کرده بودند رفت. هدف از گفتن این مطالب است که کتابدار مرجع باید بعد از پیدا نکردن موارد درخواستی مراجع خود در وقت آزاد این موارد را یادداشت کند و دنبال آنها بگردد تا در مراجع های مشابه بهتر بتواند نیاز مراجعه کننده را پاسخ دهد یا در در صورتی که مراجعه کننده دوباره به کتابخانه مراجعه کرد او را راهنمایی کند که این عمل باعث می شود که مراجعه کننده با رضایت خاطر و نشاط از کتابخانه خارج شود که این مهمترین هدفی است که هرکتابخانه باید به آن دست یابد. شاید بتوان گفت کتابدار حرفه ای می تواند مانند یک پزشک دنبال عوامل و مواردی برود که باعث می شود. مراجعه کننده با ممطالعه کننده بتواند کتاب مورد نظر خود را در موارد مختلف پیدا کند باید اول خوب گوش کند، خوب تشخیص دهد و خوب نسخه دهد تا بعد از تهیه منابع مورد نظر شادی را به مراجعه کننده هدیه دهد. 1391/08/05
درباره این سایت